دیکشنری
داستان آبیدیک
like father like son
la͡ik fɑðəɹ la͡ik sʌn
فارسی
1
عمومی
::
پسر كو ندارد نشاناز پدر تو بیگانهخوانو مخوان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LIKE A KID WITH A NEW TOY
LIKE A LAMB TO THE SLAUGHTER
LIKE A MILLION
LIKE A SHOT
LIKE A SITTING DUCK
LIKE A THREE RING CIRCUS
LIKE A TON OF BRICKS
LIKE ANYTHING
LIKE AS NOT
LIKE AS TWO PEAS IN A POD
LIKE BREEDS LIKE
LIKE CLOCKWORK
LIKE CRAZY
LIKE DEATH WARMED OVER
LIKE DOMESTIC PRODUCTS
LIKE FATHER LIKE SON
LIKE FIGHTING SNAKES
LIKE FLIES TO MANURE
LIKE FUN
LIKE FURY
LIKE GANGBUSTERS
LIKE GREASED LIGHTNING
LIKE HELL
LIKE HELL AND HIGH LIGHTNING
LIKE HERDING FROGS
LIKE I WAS SAYING
LIKE IT OR LUMP IT
LIKE IT WAS GOING OUT OF STYLE
LIKE IT'S SUCH A BIG DEAL
LIKE LAMBS TO THE SLAUGHTER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید